روحش شاد و یادش گرامی


دیشب ماه و آسمون به طرز خیره کننده ای زیبا بودن وتا یک ساعت نمی تونستم چشم از آسمون بگیرم. توده ابری که از جلوی ماه رد می شد زیباییشو چندین برابر کرده بود. یکی از زیباترین آسمونایی بود  که تابحال دیده بودم و از بس که آسمون زیبا بود به خودم گفتم، خوش به حال هرکسی که توی این شب زیبا میمیره .

امشبم اما دست کمی از شب گذشته نداره، ماه و آسمونو ابرها با این زیباییشون انگار تصمیم گرفتن آدم ها رو به جنون بکشند با این تفاوت که گلوی من بغض داره و دلم گرفته ...

محسن گلشنی، پیشکسوت مطبوعات اصفهان، روحش شاد و یادش گرامی



عکس آرشیده شاهنگی

عنوان عکس :  آسمون امشب مال تو ...

ایمنایی ها


یک گزارش خوب از آمارهای دروغ


آدم بی انصافی نیستم. همانطور که کار بد را می گویم، کار خوب را هم جار می زنم. حالا نمی دانم این حرکت بنابر سیستم تفکر حرفه ای کار هست که اگر اینجوری باشد باید شدیدا امیدوار شد اگرم سیاست است که دیگر هیچ ...

گزارش جالبی خواندم در خبرگزاری ایمنا. البته ناگفته نماند که انگار نویسنده یا حواسش در یمن بوده یا کلن گزارش نویسی و اصول نگارش را بلد نبوده اما سوژه اش واقعا عالی و بافت محتوی گزارش بسیار خوب است.


بادانش اما بی تجربه  


خبرنگاران با دانش بی تجربه


اولین دوره خبرنویسی را در باشگاه خبرنگاران جوان طی کردم. البته نه به این سادگی که می گویم و می نویسم بلکه با سفارشات ویژه قبولم کردند چون 15 ساله بودم و باشگاه ( الان را نمی دانم) اما آن موقع فقط دیپلم به بالا را قبول می کرد.
کلاس ها که تمام شد. گفتند بروید و 20 تا خبر بیاورید تا کارت خبرنگاری بهتان بدهیم و این سرآغاز فارغ التحصیلی تعدادی خبرنگار با دانش بی تجربه بود.
من هم جزوشان بودم. آدمی که بالاترین نمره قبولی دوره اش را داشت. هاج و واج مانده بودم. هیچ تجربه ی عملی وجود نداشت. توانایی ریسک به دست آوردن تجربه های تکی بدون هیچ پشتوانه ای را هم نداشتم برای همین بین آموختن اصول خبرنویسی تا ورود به سیستم خبری، وقفه ای 1 ساله افتاد.

همه اینها را گفتم که بگویم، زرنگ ترین و باهوش ترین افراد، حتی اگر دانش بالایی داشته باشن، با تکیه به دانش نمی توانند دست به کارهای عملی بزنند. استارت کار عملی در خبرنگاری پشتوانه می خواهد، یا بهتر است بگویم یک بزرگتر می خواهد.(نه که از روی دست بزرگتر کپی کنیم، بلکه تجربه کسب کنیم)

داستان باشگاه خبرنگاری و من، داستان کلاس های خبرنگاری ارشاد یا دانشگاه علمی و کاربردی اصفهان است. دو مرکزی که فارغ التحصیلانشان را بی هیچ تجربه عملی وارد حوزه خبرنگاری می کنند. ( البته منهای افراد شاغل این حوزه که برای افزایش دانش به این دو مرکز مراجعه می کنند)

تعداد انگشت شماری از این افراد به وسیله آشنایی با افراد فعال در این رشته وارد عرصه کار می شوند و خودشان را یک شبه، خبرنگاران پرتوان و زحمت کشی می بینند. البته بی انصافی نمی کنم زیرا بعضی هایشان خیلی زود می فهمند که زمان تاختن نیست بلکه زمان تجربه اندوزی است اما بعضی های دیگرشان هم جسارت و گستاخی پیشه می کنند و خیال می کنند تجربه همان دانشی است که سر امتحانات دانشگاه به تقلب کسب کرده اند برای همین به ناز و عشوه و یا با ریش و یقه های بسته!! در هر پنجره ای سر می کشند ... خدا عاقبتشان را به خیر کند.
عده ی باقی مانده هم هاج و واج می مانند و در انتها لعنت به بختشان می فرستند و لعنت به آن همه پول که خرج تحصیل این رشته کرده اند./ ادامه دارد



پ.ن:

یادمان باشد دانش و تجربه دو مقوله مهم که در عین پیوستگی از یکدیگر جدا هستند و غرور اتفاق بدی است که میان این دو فرسنگ ها جدایی می اندازد.


فالس نیوز قهرمان


فارس نیوز قهرمان !!!



شهرزاد: مسئله سقوط هواپيما و استيضاح وزير راه موضوع مهمي نيست

خبرگزاري فارس: نماينده مردم اصفهان در مجلس شوراي اسلامي گفت: در شرايطي كه بانك مركزي و راي اعتماد براي رئيس آن در اولويت مباحث قرار دارد، استيضاح وزير راه موضوع مهمي تلقي نمي‌شود.

محمدكريم شهرزاد امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در اصفهان با اشاره به اينكه استيضاح وزير راه به دليل سوانح هوايي اخير سؤال مهمي نيست كه از طرف رسانه‌ها مورد توجه قرار گرفته است، اظهار داشت: اين مسئله پيامي براي مردم ندارد و مشكلات آنها را حل نمي‌كند، بايد به دنبال بررسي مباحثي بود كه از ايجاد بدعت جلوگيري مي‌كند.


نماینده اصفهان مصاحبه با فارس را تکذیب کرد


دکتر محمدکریم شهرزاد نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی در ارسال پیامی به رسانه ها خبر به مصاحبه اش با خبرگزاری فارس را تکذیب کرد.

وی در این نامه بیان داشت:

مدیران محترم خبرگزاری ها و اصحاب محترم رسانه

با سلام

با توجه به اخبار منعکس شده به نقل از اینجانب در خصوص واقعه دلخراش اخیر سقوط هواپیما و دیگر اظهارات منتسب به بنده در خبرگزاری فارس به اطلاع می رساند اینجانب مصاحبه ای در رابطه با استیضاح وزیر راه و حادثه جانگداز سقوط هواپیمای بویینگ با این خبرگزاری نداشته ام و هرگونه انتسابی به بنده، کذب بوده و تفسیرها و تعبیرهای کینه توزانه و ناجوانمردانه بعضی سایت ها حاصل اغراض سیاسی خاص ایشان است.

لازم به ذکر است حق قانونی پیگیری های حقوقی در این خصوص برای اینجانب محفوظ است.

دکتر محمدکریم شهرزاد



قلم فروشي به سبك موج


قلم فروشي به سبك موج

چند آقا؟‌


بعد از ماجراهاي انتخابات و واكنش ها و كنش هاي خبرگزاري فارس،‌ حتي از ديدن صفحه اول سايت فارس هم اجتناب مي كردم،‌ چون معتقد بودم دروغگو تر از اين سايت وجود ندارد و تنها كاري كه مي تواند بكند روانم را به هم مي ريزد. بعد هم گاردي  مي گرفتم جلوي بچه هاي خبرگزاري فارس و مي گفتم اينها دارند قلم فروشي مي كنند. بعد كم كم به اين نتيجه رسيدم كه اينها اگر دارند قلمشان را مي فروشند و با شرف قلمشان نان مي خورند خيلي هايش به خاطر عقيده هايشان است،حالا چه اين عقيده ها درست باشد و چه اشتباه. 

خيلي وقتا فكر مي كردم هيچ خبرگزاري ديگري وجود نخواهد داشت كه من تا به اين حد ازش متنفر باشم. اما  بهم ثابت شد كه گذر زمان كارهاي فاني مي كند،‌ كارهاي بس فاني ...

اين روزها مي گويم اگر خبرگزاري فارس،‌ قلمِ قلم بدستانش را به عقيده فروخته است،‌ خبرگزاري موج،‌ قلم را و شرف قلم را به پول فروخته و مي فروشد ... واي بر آنها كه زير اين يوغ سر خم كرده اند.

 

پ.ن:‌ ندارد


ویژه نامه آقای متفاوت


ماجرای ویژه نامه آقای متفاوت (استاندار اصفهان)

تخریب، تشویق، تبلیغ !!!



جك فراي: پس تو ميخواي كه من به سناتورا رشوه بدم؟

هاوارد هيوز: نميخوام بشون رشوه بدي، جك.ميخوام همه چي قانوني انجام بشه. ميخوام بخريشون!


پ.ن: همیشه همین گونه است، هرچه بیشتر فکر می کنی و به انتهای ماجرا نزدیک تر می شوی ، بیشتر پی به واقعیت می بری، واقعیتی که ناشیانه رویش خاک ریخته اند اما دم خروس را فراموش کرده اند که پنهان کنند.



چادر گلدار اغراق


اغراق و بزرگ نمایی یک حد مشخصی دارد و این موضوع ساده و قابل فهم است. هیچ تفاوتی نیز در نقد اشتباهات افراد وجود ندارد و تنها کوته بینان می توانند در نقد، دوست و دشمن کنند.

اغراق بیش از حد و خارج از چارچوب عقل و منطق و بکارگیری کلماتی که بار معنایی بسیار بالایی دارند در جایی که می توان با کلمات دیگر همان منظور را رسانده و موجب اغفال ذهن مخاطب نشد، بسان چادر رنگی و گلداری است که زیر آن، حقیقت اندک اندک خفه می شود.

یادم میآید که دوستی تعریف می کرد مسعود بهنود در یکی از تحلیل های روزانه خود از رسانه ها به یک خبر از اصفهان اشاره کرد و پس از خواندن تیتر و خبر با تعجب گفت: نمی فهمم این  موضوع که در تیتر آمده به بدنه خبر چه ربطی دارد ؟

حالا نمی خواهم بگویم که تیتر مورد نقد در این پست، ربطی به بدنه ندارد، اما می خواهم بگویم بادکنک بی نخی است ... حالا موافقت و مخالفت با حرف من، با شما !!


اعتراف سازمان میراث فرهنگی:

آثار تاریخی اصفهان در حال تخریب است




پ.ن: همکارهای محترمی که می خواهید حرفه ای باشید و حرفه ای عمل کنید، کمی حرفه ای فکر کنید تا در دوره بیهوده و باطل بزرگ نمایی ها گرفتار نشوید.



می خواست عکاس نشه ...



گور بابای این لحظه های تلخ و سخت. چی فکر کردی؟ چی انتظار داری ؟ انتظار داری شق القمر بشه و اون عکاس رو ببوسن و ازش عذر خواهی کنن و بذارنش روی سرشون؟ نه بابا. کجای کاری . می دونی ما لعنتیا به خودمون رحم نکردیم و نمی کنیم از دیگران چه انتظاری داری ؟ با خنجر از پشت همدیگرو تیکه تیکه کردیم حالا باید بشینیم و ببینیم که چطوری جسد هامونو زیرپاشون له می کنن ...

فکر می کنی فردا کیا واکنش نشون بدن؟ شرکت نمایشگاه یا استانداری یا ارشاد؟ می دونی، برام قابله حدسه که هرکدوم از بچه ها چه واکنشی نشون می دن و اون سردبیرا و مدیر مسئولا هم چی می گن. اما می دونی فردا چی می شه، نهایتن اون آدم گنده های استان، می گن پیگیری می کنیم. همین . بعد می گن گوره بابای اون عکاس. می خواست عکس نگیره. می خواست نره نمایشگاه. می خواست عکاس نشه ...

این تازه اوله کاره دختر ... ناراحت نباش.



پ.ن: جوابی به نوشته الهام عزیزم.

الهام شهیدان امروز نوشته بود: " توهین وضرب وشتم یکی از عکاسان برگزیده اصفهان در نمایشگاه فرش اصفهان به علت عکس گرفتن از یکی از غرفه ها ... تا کی به خبرنگار وعکاس بی احترامی میشه و سکوت میکنیم؟"

نمایشگاه مطبوعات



 مطبوعاتِ امسالِ نمایشگاه


می خوام بگم نمایشگاه خیلی خوبی بود. هم مسئولین زیادی اومدن و هم استقبال مردم نسبت به سال گذشته خیلی خوب بود. البته اینکه چرا هیچکس بنری یا تبلیغی از این نمایشگاه رو ندیده بود رو نمی دونم ...

بیشترین فعالیت متعلق به خبرگزاری ها و روزنامه ایران بود ... 

سایت خبری ایمنا خیلی عالی کار کرد توی نمایشگاه، نشست مطبوعاتی دیروز با حضور مهمان پرست، سخنگوی وزارت خارجه هم یک حرکت قوی بود. غرفه آرایی شونم همه می گفتند شبیه سامسونگ شده اما غرفه آرایی خیلی خوبی بود. از هر نظر حتی از نظر عکس های خبری که توش کار شده بود. ( عکس ها که محشر بودن )

خبرگزاری ایسنا.خیلی اکتیو و فعال بود، بر عکس سال گذشته. این نشون می ده که زهرا محمدی خیلی خوب تونسته ایسنا رو اداره و اون رو فعال کنه، شاید بشه گفت اگه زهرا با این توانایی به کارش ادامه بده و جلوی کار کردنش رو نگیرن، ایسنای اصفهان به روزهای اوج خودش نزدیک می شه.

یه چیزه دیگه اینکه دیروز تولد زهرا بود. مباااارک :-)

خبرگزاری موج هم که مشخص بود که بیشتر پذیرای مدیران اقتصادی باشد و لابی هایی برای گرفتن کارهای اقتصادی بیشتر اما من به این خبرگزاری امیدوارم چون سمیه قنبری دختر خیلی اکتیویه که می تونه فعالیت های خبری خوبی تو این خبرگزاری انجام بده.

خبرگزاری مهر اما خیلی بی فروغ بود. آقای قاسمی دست تنها بود اما خب اخبار خوبی از نمایشگاه رو پوشش داد.

اما خبرگزاری ایلنا، آقای حجتی. بیشتر این چند روز رو دغدغه میزگرد دیشب رو داشت. البته خوب می تونم بگم توی خبرگزاری ها بی انگیزه ترین و سرد ترین خبرگزاری بود. به هزار و یک دلیل شاید ...

روزنامه اصفهان امروز هم با 4 صفحه اومده بود توی نمایشگاه مطبوعات. 4 صفحه ای که حرف های زیادی برای گفتن داشت. شاید مشکلات مالی، شاید مشکلات مالی به همراه مدیریت خاص!!

روزنامه همشهری اما حضور جالبی داشت. بخصوص اینکه حتی اینجا هم کار بازاریابی رو فراموش نکرده بود و با یک گلفروشی قرارداد بسته بود برای پخش گل هاش توی نمایشگاه. گل های رز و مریمی که با یک کارت ویزیت به شما تقدیم می شد، اما نقطه پررنگش نگین فروغی بود. دختر فوق العاده ای ( از نظر کار و اخلاق) که این بنده حقیر خیلی دوسش داره ...

روزنامه جام جم و یک غرفه ی حسابی. تازه اسپانسر غذاهامونم بود. ( این بخشش خیلی خوب بوده!!) و دو تا دوست فوق العاده. ریحانه سجادی و آسیه اسد پور. دو تا خبرنگار عالی و پر انرژی و خندااااان .

اما روزنامه اصفهان زیبا، که شب دوم وسط سالن معرکه گرفت و ژانگولر اجرا کرد از روهای اوج خودش فرسنگ ها فاصله داشت و تقریبا می تونم بگم هیچ حرفی برای گفتن نداشت. غرفه آرایی خیلی ضعیفی که همون اندک مخاطب رو هم از خودش دور می کرد و یک عده ادم عبوس اخمو که انگار ارث باباشونو ازت می خواستن !!!  

روزنامه اطلاعات رو نمی خوام حرفی راجع به خود روزنامش بزنم اما یه خبرنگار فعال و اکتیو و همیشه خندان داره به اسم خانم یزدانی که من دیروز، بعد یک قرن کشف کردن، یکی دیگه از خواهرهاشم توی مطبوعاته. می دونی جالبیش چیه؟ اینه که یزدانی همیشه سته. یعنی چی ؟ یعنی کیف و کفش و مانتو و روسریش همیشه تشکیل شده از رنگ های روشن و قشنگیه که یه دست و یک رنگن!!

می رسم به دو تا دوست عالیه دیگه. نفیسه قانیان و لیلا شکوه فر. خیلی دوسشون دارم و خیلی قبولشون دارم !!! لیلا علیرغم خیلی از مشکلات شاید و البته اینکه نظاره گر افول روزنامه ها هست باز هم اکتیو و فعاله اما خوب فعلا می خواد فوق لیسانسشو بگیره !! 

و نفیسه، شاید به جرئت بگم توی یکی دوسال گذشته، شرکت نمایشگاه ها در بحث انتشار اخبار، هر چی داره از این دختر داره. قلمش و نگاهش عالیه. خیلی جسور و پر انرژیه.

بذار یه نگاه کنم و ببینم کسی رو از قلم انداختم؟

آها. عکاس ها. آرشیده شاهنگی که با تمام اذیت ها و پاپوش ها بازم به کار خودش ادامه می ده و عکس های خیلی خوبی می گیره.

آقای ابری و خسروی که فکر کنم دومین نمایشگاهشونو هفته گذشته برگزارکردند. نمایشگاهی از عکس های ورزشی که توی روز افتتاحیه واقعا شلوغ بود. نمایشگاهی با عکس های خیلی خوب که البته اگه اشتباه نگم آقای مشفقی و آقای حسینی هم بودند. 

و یه عکاس دیگه، آقای جعفری. می تونم بگم تلاش هاش قابل تحسینه و آینده روشنی داره. خیلی روشن. 

راجب امروز و برنده های جشنواره و داوری و غیره هم نمی خوام حرفی بزنم، مگر اینکه امروز عصر بخواد، اتفاق جالبی بیفته ...

و خودم. شاید فقط برای اینکه رفیق نیمه راه نباشم برای دوستام، توی نمایشگاه حضور داشتم. به آرشیده گفتم، یه عکس واسه یادگار توی خاطراتم بگیر که توش خیلی خوشحال باشم!!!


... ( این سه تا نقطه رو هم بذارید به جای همه اون حرفایی که باید بگم اما شاید، دیگه برام مهم نیستند)



پ.ن: بخشی از مطلب الف ی م ن الف به یکی از همکارها برخورده بود و نارحت شده بود. هم عذر خواهی می کنم و هم اینکه باز تکرار می کنم روی سخن به هیچ وجه با شما نبود.


اصول اخلاق روزنامه‌نگاری جامعه روزنامه‌نگاران حرفه‌ای (SPJ)


اصول اخلاق روزنامه‌نگاری جامعه روزنامه‌نگاران حرفه‌ای (SPJ)

 

اصول اخلاقی زیر در سال 1996، از سوی جامعه روزنامه نگاران حرفه ای منتشر شده است.

اعضای «جامعه روزنامه‌نگاران حرفه‌ای» بر این اعتقادند که روشنگری در راستای حقوق مردم، طلایه‌دار عدالت و اساس دموکراسی است. وظیفه روزنامه‌نگار، جستجوی واقعیات و انعکاس عادلانه و کامل مسائل و رخدادها است. روزنامه‌نگاران وظیفه شناس، از هر رسانه‌ای که باشند، تلاش می‌کنند با صداقت در خدمت عموم باشند. امانت داری حرفه‌ای سنگ بنای اعتماد به یک روزنامه‌نگار است.

 
ادامه نوشته

بادکنک های بی نخ



بزرگ نمایی ها، بادکنک های بی نخ

یک چیزهایی را فکر می کنیم اما در عمل می بینیم که یک چیزهای دیگر می شود. این حکایت آنهایی است که فکر می کنند با بزرگ نمایی توانایی هایشان می توانند خودشان را جوری در دل و مغز ادم ها جای دهند که دیگر خدشه ای به چهره شان وارد نشود اما این دنیا و مردمش عجیب تر از آن هستند که فکر کنیم می توانیم از ازل تا ابد برایشان یکسان بمانیم و آنها هم همیشه به یک چشم نگاهمان کنند. از این رو هرچه بالاتر نشینی لاجرم زمان سقوط استخوان های بیشتری از جسم نحیفی که هرکولش نمایانده ای خرد می شود و گاهی انقدر خرد که دیگر نمی توانی از جا برخیزی. پس  بهتر آنکه خودمان را آنچیزی نشان دهیم که هستیم.

همه این حرف ها را گفتم که بگویم سیاست گذاری های برخی سیستم های خبری، ناشی از همین بزرگ نمایی هاست. اگر سیاسی نمی شد ماجرا!! می توانستم خبرگزاری را مثال بزنم که در یک زمانی آنقدر طرفدارانش را بزرگ کرد که وقتی گند کارهای آن افراد درآمد، اعتبارش را تا حدی از دست داد. البته شاید کاملا قابل قیاس نباشد که یک خبرگزاری ملی را با یک سایت خبری محلی مقایسه کنیم اما می توان عبرت گرفت زیرا واژه و فعالیت مشترک هر دو "خبر" است. اتفاق یا نوشته ای که می تواند مخاطب را به راحتی جذب و یا دفع کند.

در هفته ای که گذشت سایت خبری ایمنا تلاش کرد تا موج مثبتی از ماجرای پر حاشیه ی میدان عتیق به پا کند، که انصافا در حد خودش موفق عمل کرد اما این موج، این روزها انقدر بلند شده است که می تواند بر سر خودشان خراب شود و همه چیز را با خود ببرد. مصاحبه ها و گزارش ها و یادداشت هایی با یک موضوع " همه موفقیت های مردان شهردار در میدان عتیق".
مهم نیست که رییس را آقای ق می نامند یا آقای س یا بعد ها آقای ن، مسئله این است که تصمیم ها در اتاق هایی گرفته می شود که هیچکس از آنهای که می شناسیمشان وجود ندارند و  آنها هم رسانه را تنها جایی برای شلیک های مستقیم می دانند. شلیک هایی که یا منجر به قتل عمد می شود و یا قتل غیر عمد، قتل هایی که قاتلانشان همیشه خدا آزادند.

محدودیت های رسانه ای را می شناسم و حسشان کرده ام. بخصوص زمان هایی که دستور می رسد "فقط مانور مثبت" اینجاست که هیچکس جز رییس اعظم که معمولا دیده نمی شود و همیشه در حاشیه است پا روی پا می اندازد و می خواهد اخبار آنقدر مثبت!! باشند که لبخند رضایت روی لب هایش بیاورد اما شاید تنها شکر این باشد که رییس قبلی و امروزی این سایت "خبری" آدم هایی هستند که در مطبوعات کار کرده اند و گرمی و سردی اش را چشیده اند و پای لرزش هم نشسته اند. آدم خوشش میاید که فکر کند آنها "مجبور" اند که تیشه به ریشه اعتماد بزنند ... 

می خواهم همان را بگویم که اول کار نوشتم. خودتان را آنقدر باد نکنید که اگر نخش در رفت، بروید ته آسمان ...


عادت مجانی خوری

 

یک نوشته ساده :

 

عادت مجانی خوری

 

این تیتر می تونه هر برداشتی را در ذهن مخاطب ایجاد کنه اما اصل موضوع برمی گرده به کامنتی که آقا یا خانم «تم» برای مطلب خانه مطبوعات در این وبلاگ گذاشتند. ایشون ساخت اون مجتمع مطوعاتی رو متعلق به روزنامه نسل فردا می دونه که این روزنامه برای رهایی از مشکلات تغییر کاربری و سودآوری برای زمین مذکور خود، تصمیم به رویکرد فرهنگی گرفته و می خواهد این مجتمع مطبوعاتی را ساخته و بعد این فضا را به مطبوعات اصفهان بفروشد.

آقا/خانم تم این مسئله از نظر من هیچ مشکلی نداره. ببینید من کاری به سودجویی روزنامه نسل فردا ندارم که این مسئله برای همه آشکار هست اما از نظر من درسته که باید سیاست های حمایتی از روزنامه ها وجود داشته باشه مثله کاغذ یارانه ای و آگهی ها اما حمایت های بیش از حد می تونه مسئولین یک رسانه رو به این حمایت ها عادت داده به صورتی که روزنامه متعلق به سازمان ها و ارگان های خاصی شود. (که این اتفاق به طور واضح در اکثریت رسانه ها به خصوص محلی ها رخ داده) در این حالت مخاطب فراموش می شود. پس از مدتی اگر حمایت های سازمانی و دولتی برداشته بشه، اون روزنامه دیگه حرفی برای گفتن نداره و مجبور می شه سیستم رو جمع کنه و بفروشه.

از طرف دیگه هم مطبوعات ما در استان اصفهان به مجانی خوری عادت کردن و این بدعادتی ها هم از یک دوره ای و به خاطر یکسری دلایلی از سوی برخی ارگان ها رواج داده شد. ( که توی این مطلب جای گفتنش نیست.)

اما اینکه آقای خانه مطبوعات اصفهان  فکر کند که باید بشینه تا دولت بیاد و پول اون مجتمع مطبوعاتی رو بده اشتباست. برای همینه که 15 ساله به قول آقای خانه مطبوعات، هیچ کس هیچ اقدامی نکرده. من مخالف حمایت نیستم و اتفاقا بر روی حمایت ها تاکید می کنم اما می گم مخاطب و خلاقیت و ایده نو در لابلای آگهی های حمایتی میمیرند. مگر اینکه یک مدیر مسئول و سردبیر انقدر فهمیده و صاحب ایده و نظر باشن که هم آگهی شونو بگیرن و هم مخاطبشونو حفظ کنند که الحمدالله یه همچین سیستمی توی اصفهان وجود نداره.

 

پ.ن: تیترش حسابی وبلاگی شد.

پ.ن: خبر آقای خانه مطبوعات هم توی سایت خبری ایمنا خورده بود. از نظر من سایت خبری ایمنا گرچه تحریریه ضعیفی داره اما در باب دادن سوژه های شهری به دلیل تمرکز بر روی این حوزه خیلی خوب داره کار می کنه و از طرفی هم بخش گزارش تصویری اون که البته قبلا عالی بود اما حالا به شدت افت کیفی پیدا کرده خیلی کامل هست که متاسفانه با این افت کیفی به زودی از گردونه سرچ خارج می شه.

 

اصفهان امروز به خاطره ها می پیوندد ؟



بعد تمام بلاهایی که مسئولین استانی بر سر روزنامه اصفهان امروز به دلیل رویکرد انتقادی اش اورد، حالا دیگر این رسانه با تمام خاطره هایی که از استقامت هایش به جا گذاشته است، نفس های آخر را می کشد به سختی.


پ.ن: امروز شنیدم که ... یعنی بیشتر شنیدم که ... یعنی موثق تر شنیدم که ... روزنامه اصفهان امروز داره تعطیل می شه ...

پ.ن: مایه مباهات همه مسئولینی که دغدغه رسانه ای شون سر به فلک گذاشته و ...


خانه مطبوعات اصفهان


اول احترام گذاشتن را به خودتان یاد بدید !!

 

خانه مطبوعات اصفهان، سال ها است که هیچ حرکت مثبتی در راستای فعالیت های تعریف شده برای این مجموعه برنداشته است. این تنها جمله ای است که خیلی ها به آن اعتقاد دارند. پس از این انجام نشدن وظایف موضوع دیگری نیز قرار دارد، حرفه ای نبودن نگاه مسئولان خانه مطبوعات اصفهان و اصرار بر ماندن وضعیت مطبوعات در حالت سنتی.
این را نه فقط من که بسیاری از همکاران مطبوعاتی اصفهان قبول داشته و دلیل عدم عضویت در خانه مطبوعات اصفهان را نیز همین مورد می دانند.
امروز خبری بر روی سایت خبری ایمنا قرار گرفت، مبنی بر اینکه رییس دبیرخانه مطبوعات وخبرنگاران استان اصفهان به دزدیده شدن طرح وی در خصوص احداث مجتمع مطبوعاتی توسط یه رسانه اعتراض کرده است.
وی گفته است که مجتمع مطبوعاتی استان از15 سال پیش تاکنون با همت خانه مطبوعات طراحی و پیگیری شده است و باید حقوق معنوی و اخلاقی این طرح حفظ شود.
گلناری در ادامه به این موضوع اشاره کرده است که این طرح برای خدمت رسانی است و نه خودنمایی و اینکه اگر اجرای طرح مجتمع مطبوعاتی استان با اهداف فرهنگی ورفع مشکلات مطبوعاتی وبا مشارکت حقیقی  همه دست اندرکاران اجراشود، خانه مطبوعات نیز بدون هیچ قید وشرطی در خصوص حق مالیکت طرح!!! با تمام توان همکاری خواهد کرد.
ایشان همچنین به صورت زیرکانه به تخریب چهره مسئولین رسانه ای که داوطلب اجرای این طرح شده پرداخته و گفته است که در متن خبر احداث مجتمع مطبوعاتی آورده شده که یک زمین 3 هکتاری برای این موضوع در نظر گرفته شده اما معلوم نیست که این زمین از نظر کارشناسی !!! مطلوب است یا خیر و اینکه 3 هکتار زمین مناسب در داخل شهر اصفهان وجود ندارد و حاشیه شهر هم برای این عمل مناسب نیست.
رییس خانه مطبوعات اصفهان همچنین با اشاره به نامعلوم بودن هدف این سرمایه گذاری که احتیاج به سرمایه گذاری چند میلیاردی دارد، این سرمایه گذاری را دارای اهداف از پیش تعیین شده دانست !!!

پ.ن: مقصود از این مطلب دفاع از رسانه مذکور و رییس خانه مطبوعات اصفهان نیست. بنده این خبر را بیشتر یک هیاهو برای جلب توجه می دانم. اما پیشتر می خواهم بگویم اگر قرار به احترام گذاشتن به حقوق دیگران است، این خانه مطبوعات و رییس آن است که باید به حقوق خبرنگاران اصفهانی احترام گذاشته و اگر از عهده وظیفه ای بر نمی آید، آن پست را ترک کند و نه اصرار برای ماندن که ظلمی است در حق خبرنگاران و چشم امیدشان.
البته این چشم امید مدت های زیادی است که کور شده و تقریبا باید بگم که زیاد نگران این مورد نباشید.

پ.ن: گزارش تصویری حلــــــــــــــــــــیم بادمجان ؟؟!!؟؟!!


پرونده ویژه ایمنا برای روز خبرنگار


 

این پست رو تعدیل کردم، چون در نوشته قبلی، نکات ضعف در اخبار پرونده ویژه ایمنا رو تک به تک بازگو کرده بودم اما پس از نگاهی دوباره به متن، به این فکر کردم که این مجموعه با تمام کاستی ها و ضعف هایی که گاهی کل مجموعه را زیر سوال می برد، می خواهد فعالیت کند و شاید اگر کمی برنامه ریزی داشته باشد، بتواند یک سایت خبری سازمانی، حرفه ای شود. به هر حال دلم نیامد که توی ذوق خبرنگاران این مجموعه بزنم و تنها نیمه خالی لیوان که زیاد هم هست را ببینم. اگر کسی خواست که نوشته قبلی را هم بخواند، بگوید تا برایش ارسال کنم.


پرونده ویژه ایمنا برای روز خبرنگار


سایت خبری ایمنا، که در تلاش است تا در میان رسانه های اصفهان حرفی برای گفتن پیدا کند، به مناسبت روز خبرنگار به انعکاس اخبار و مصاحبه هایی در زمینه مباحث خبری و شغل خبرنگار پرداخت. این سایت که مجموعه کاملی از مصاحبه های مسئولین ارشد شهرداری اصفهان را در خصوص گفته ها و ناگفته های امروز، ارائه کرد، نشان داد که می تواند گستره خبری خوبی را در خصوص یک موضوع، به نمایش بگذارد که این حرکت قابل تقدیر است.

خبرنگاران و عکاسان این مجموعه تلاش کردند تا دیدگاه های شهرداری و برخی سازمان های دولتی در خصوص فعالیت خبرنگاران را نشان بدهند که تا حدود زیادی نیز موفق بودند اما در این میان، در بخش هایی از مصاحبه ها و اخبار نقاط ضعفی وجود داشت که عمده این ضعف ها که منجر به نوشتن اخبار و مصاحبه هایی با نگارش ضعیف شد را می توان به دلیل غیر حرفه ای بودن خبرنگاران این مجموعه دانست.
پیاده سازی سیستم استفاده از خبرنگاران مبتدی در سایت خبری ایمنا در حالی است که
متخصصین روابط عمومی و روزنامه نگاران با تجربه و حرفه ای این نکته را بارها گفته و تکرار کرده اند  که به کار گیری خبرنگاران غیر حرفه ای می تواند ضربات سنگینی به بدنه یک سیستم خبری بزند و این ضربه همان از دست رفتن اعتماد مخاطب است.


پ.ن: سایت خبری ایمنا، صد در صد همسو با آرا و نظرات شهرداری اصفهان است که توانسته تا حدودی مخاطبان اندک اما خاص خود را پیدا کند.

پ.ن: سایت خبری ایمنا، در صورت استفاده از خبرنگاران حرفه ای شهری، قطعا می تواند پایگاهی برای انتشار اخبار شهرداری اصفهان در فضای سایبر باشد.


روز خبرنگار در سال 1389



هیچ حرفی برای روز خبرنگار ندارم.



مدیریت رسانه شهرداری اصفهان


شهرداری اصفهان

مدیریت رسانه، مدیریتی که مدیریت نشد

 

چرا شهرداری اصفهان در طی یک سال گذشته نتوانست حملات خبری به این ارگان را خنثی کند؟ جواب ساده است، نداشتن مدیریت رسانه.
شهرداری اصفهان در طی سال های متمادی و پس از پاگیری روزنامه های محلی در اصفهان تلاش کرد تا برخی از رسانه ها را در این استان که برای بسیاری از فعالان رسانه ای شناخته شده اند مهار کند. اما گروه دیگری با سه زیر مجموعه وجود داشتند که شهرداری اصفهان به دلیل نداشتن دید و مدیریت رسانه ای نتوانست این گروه را مهار کند.
از سوی دیگر عدم همکاری و یا به وجود آمدن اختلاف میان استانداری، شهرداری و میراث فرهنگی اصفهان نه تنها راهی به پیش نبرده بلکه باعث شده است تا برخی از افراد در بدنه این سازمان ها از این اختلاف به نفع خود استفاده کنند. به طور مثال سازمان میراث فرهنگی که در سال گذشته با مدیریت جدید شروع به کار کرد توانست نقش ضعیف نظارتی و مدیریتی سازمان خود را در گذر مترو از محور چهارباغ و یا پروژه بزرگ میدان عتیق با استفاده از موج های خبری ( که عدم مدیریت رسانه ای شهرداری اصفهان باعث به وجود آمدن آن شد) کم رنگ نشان داده و مقصر اصلی را شهرداری اصفهان خطاب کند. 
اگر امروز هم این ارگان ها بر سر یک میز ناهار می خورند اما نباید فراموش کرد که سازمان میراث فرهنگی توانست با مدیریت رسانه ای به موقع ( که البته به دلیل استفاده ابزاری از موج های خبری، ناجوانمردانه به حساب می آید)، وجهه و چهره شهرداری اصفهان را تخریب کند و جالب اینکه در این بازی روزنامه اصفهان زیبا نیز توسط سازمان میراث فرهنگی نیز مدیریت شد.

ادامه نوشته

سیمرغ جهانیم اگر چند جوانیم

نامه ای به چند دوست….

دوستان و بزرگواران

با عرض سلام و ادب و احترام

در نشست مطبوعاتی پایان سال شهردار اصفهان مطالبی مطرح شد که هرچه اندیشیدم، بیان آن مطالب از سوی دوستان روزنامه نگار را چیزی جز پنجه کشیدن به صورت جمعی از زحمت کشان مطبوعات در اصفهان نیافتم. خواستم در همان جمع گله ای کنم که رسم احترام به پیشکسوتان دهانم را بست ولی اکنون بغضی در گلو چنان آزارم می دهد که برای رهایی از آن رو به نوشتن این نامه خطاب به چند دوست و هریک در قالب نکته ای در این تارنما آوردم:

۱) در آن جلسه و در زمانی که برخی از دوستان از ارتباط ضعیف شهردار با رسانه ها گله مند بودند برای ما از درس ارتباطات گفتید و نحوه ارتباط با روابط عمومی ها را به من آموختید….ای کاش از همان تریبون و از همان زاویه که سخن می گفتید، به همه یاد آوری می کردید در چه جایگاهی هستند…..به همه ما می گفتید شما روزنامه نگارانی هستید که نباید جز در جهت مصلحت مردم قلم بزنید… و به رسم استادی با چوب بر روی دست افرادی می زدید که در بین آگهی نامه های آنان حرف و صدای مردم گم شده است…البته از این دوستان هرگز رنجور نیستم که این همه را در هیچ کتاب ننوشته اند:

بشوی اوراق اگر هم درس مایی                    که علم عشق در دفتر نباشد

۲) مجموعه بزرگی مانند شهرداری اصفهان که در سال میلیاردها تومان صرف پروژه های مختلف شهری می کند در کنارتمام عملکرد مثبت ممکن است در قسمتی از فعالیت ها دچار اشتباهاتی شده باشد که به نظر من در این حجم فعالیت امری طبیعی است. به اعتقاد صاحب این قلم، تلاش روزنامه نگاران جوان اصفهان و انتقاد از برخی وجوه عملکرد شهرداری اصفهان صرفاً برای کاهش این اشتباهات و افزایش راندمان مجموعه بزرگی مانند شهرداری اصفهان است.

شاید بزرگترین اشتباه این روزهای برخی عناصر در داخل شهرداری اصفهان، دشمن دانستن دست هایی است که از سر دوستی به سمت آنان دراز شده است. بی شک در این گرداب که کم نیستند آنانی که کمر به مدح مجموعه بزرگی چون شهرداری بسته اند که از منافع مدح خود بی نصیب نمانند، تشخیص دوست از دشمن بسی دشوار است.

ما نه مردان ریائیم و حریفان نفاق                    آن که او عالم سر است بدین حال گواست

فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم              آن چه گویند روا نیست نگوییم رواست

۳) در این قسمت خطاب  من یکی از بزرگان مطبوعات اصفهان است و شاید آنچه در رفتار ایشان ناخوشایند بود، نمک پاشیدن بر روی زخمی بود که انتظار می رفت  توسط ایشان درمان و پانسمان شود. خطاب به این سرور بزرگوار باید بگویم بر اساس حدیثی از حضرت امام صادق(ع)، ما شیعیان بنده برهانیم و دلایل عقلی نیز بر همین مساله صحه می گذارد. شاید بر اساس عرف رفتاری همه ما، همیشه پاک کردن مساله از حل آن راحت تر و خوشایند تر است. شما نیز در سخنان خود با کوچک شمردن و جوان دانستن منتقدان به راحتی از صورت مساله گذشتید تا به خود زحمت حل آن را ندهید ولی ای کاش یک بار به صفحات روزنامه خود می نگریستید تا بفهمید اکثر صفحات آن توسط همین جوانان بی ادعای به اعتقاد شما “ناپخته” بسته می شود.

البته علامت سوالی که بابت سخنان شما در جلسه در ذهن من ایجاد شد، در همان زمان وقتی خطاب به آقای شهردار که در بخشی از صحبت های خود به “روزنامه تحت امتیاز من” یعنی اصفهان زیبا اشاره کرد و شما در پاسخ همه روزنامه های اصفهان را متعلق به آقای شهردار دانستید برطرف شد. امیدوار بودم در پاسخ به آقای شهردار به جای اینکه بگویید همه روزنامه ها متعلق به شماست، می گفتید روزنامه شما هم متعلق به مردم است!!!

شاید بهتر بود به جای حمله به جوانان روزنامه نگار اصفهانی،  تقسیم بندی بهتری از روزنامه نگاران از حیث نوع مخاطب رسانه و تمایلات صاحب رسانه برای انتشار مطالب برای مردم یا مسئولین ارایه می کردید و آن گاه گروهی را به صلابه می کشیدید. شاید بهتر بود اگر این خط از هم جداست کار به پنجه کشیدن به صورت همدیگر نمی رسید. به قول حضرت حافظ:

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت          که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

۴) دوست بزرگواری که در قسمت قبلی خطاب قرار دادم از زحمت کشان مطبوعات اصفهان بود که صرفا  گفتار و ادبیات ایشان در خصوص جوانان روزنامه نگار رنجشی ایجاد کرد وگرنه در زحماتی که ایشان برای مطبوعات اصفهان کشیده اند، جای هیچ شک و شبهه نیست. اما شاید وجه بارز کنفرانس های مطبوعاتی پایان سال این است که افرادی را زیارت می کنیم که به عنوان یک فعال رسانه ای و یک خبرگزاری فعال که در همه حوزه های خبری فعالیت می کند، هرگز سعادت زیارت آن ها را در طول سال نداشته ایم. البته من همیشه در کنفرانس های مطبوعاتی پایان سال با حضور گسترده این افراد به وضعیت مطبوعات اصفهان در سال آینده امیدوارم می شود ولی وضعیت در فروردین ماه همه این امید را به یاس تبدیل می کند. روی سخن من در این بخش با این افراد است. شاید بسیار شیرین و گواراست که فردی با هر سابقه و هر توانمندی با گرفتن لوگوی یک روزنامه خود را صاحب رسانه و روزنامه نگار بداند. به طور یقین مدح برخی دستگاه های صاحب پول و قدرت برای گرفتن آگهی و سایز مزایا نیز پیش نیاز فعالیت قرار می گیرد و چه خوب که در این بین حمله ای هم به نقادان آنان داشته باشند تا لطف کار صدچندان شود. در ذکر لطف این دوستان تنها به این شعر شیخ اجل سعدی شیرازی بسنده می کنم که چه نیکو گفت:

آنان که به کنج عافیت بنشستند               دندان سگ و دهان مردم بستند

کاغذ بدریدند و قلم بشکستند                  از دست و زبان حرف گیران رستند

۵) تمام آنچه از ابتدای نامه تاکنون نوشتم جز به خاطر رنجی که از حمله به تعدادی از روزنامه نگاران که امروز آنان را به جوانی متهم می کنند نبود. ای کاش آنان را نمی شناختم و از شرایط فعالیتشان آگاه نبودم تا اینگونه با این سخنان دگرگون نشوم. ولی آنان را خوب می شناسم و نیک می دانم روزنامه نگاران جوان اصفهان سوگند خود را که از قلم خود برای نام و نان بالا نروند نشکسته اند. آنان قلم را توتم و ودیعه عشق می دانند. قلم را می شکنند ولی قلم فروشی نمی کنند. آنان فراموش نکرده اند قلمشان امانت مردمی است که از آنان انتظار دارندجز در جهت منافع مردم استفاده نکنند. آنان خود را زبان و چشم مردم می دانند. پس بیهوده نکوشید آنان از تلاش در جهت منافع مردم دست نمی کشند. آنان جوان اند و نشان داده اند جوانی نه نقطه ضعف آنان که سرمایه آنان است

سیمرغ جهانیم           اگر چند جوانیم

شاید نوشتن این سطور توسط کوچکترین کوچک روزنامه نگاران اصفهان عده ای را خوش نیاید ولی کل این سطور جز دل نوشته ای که در تارنمایی مجازی نظیر دفتری خاطرات قرار گرفت نبود. اگر وجود این سطور عده ای را بر نمی تابد، آن را نیز به حساب همان جوانی که بر آن تاختید بگذارید و لاغیر.

هنر به چشم عداوت بزرگتر عیب است      گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است


منبع: پرانتز . ایمان حجتی

نقدی بر مطبوعات محلی (1)

 

نقدی بر مطبوعات محلی (1)

مرگ مخاطب

اینجا در شهر تاریخی و فرهنگی اصفهان در میان دکه های روزنامه فروشی های شهر هیچ خبری نیست. روزنامه ها و هفته نامه های محلی هرکدام از برای سازمان یا اداره ای مشغول نوشتند اند و مخاطب را به باد فراموشی سپرده اند.
یادم می آید در اولین روزهای هنرستانم، استاد روزنامه نگاری آمد و از ویژگی های خبر و خبرنویسی حرف زد و از مفاهیم اساسی خبر، از روشنی و درستی خبر گرفته تا جذابیت های موضوع و جامعیت خبر و استثنا بودن و دربرگیری گفت و تاکید کرد که هر کدام از این ویژگی ها در شرایط خاص از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند ...
در ایران و بخصوص شهرستان ها، تعداد زیادی از خبرنگاران و روزنامه نگاران تجربی هستند و کوچکترین تحصیلات آکادمیکی در زمینه خبر ندارند و در چنین حالتی نادیده گرفتن برخی ویژگی ها در خبر نویسی، توسط آنها خیلی هم دور از ذهن نیست. به طور مثال ویژگی "دربرگیری" واژه نامانوسی شده است در میان روزنامه نگاران تجربی که در کنار عنصر جذابیت، دربرگیری خبر را از یاد برده اند.
عنصر دربرگیری به معنای تعداد افرادی است که با توجه به سن , جنس , تحصیلات و شغل خود تلاش می کند تا اخبار مربوط و مورد علاقه خود را به دست بیاورند، خواه رسانه ای مکتوب باشد و یا دیجیتالی.
این عنصر که هم در محدوده جذابیت و استثنایی بودن خبر قرار می گیرد می تواند به نوعی نیز از آن کاملا جدا باشد زیرا هر خبر جذاب و یا استثنایی لزوما نمی تواند دربرگیری بالا داشته باشد.
بدین صورت زمانی که یک رسانه محلی با انتشار مداوم اخباری که از نظر نویسندگان آن جالب به شمار می رود بدون توجه به دربرگیری خبر، در طی زمان کوتاهی مخاطبین خود را از دست داده و دچار انزوا می گردد.
در چنین حالتی مخاطب محلی نیاز خود را برای به دست آوردن اطلاعات از رسانه های دیگر بخصوص سراسری تامین نموده وو به دلیل کم توجهی در مطبوعات سراسری به اخبار استان ها، مخاطبین در نوعی ناآگاهی نسبت به محیط اطراف خود فرو خواهند رفت.
مخاطبین پس از اندک زمانی اشتیاق خود را برای خرید روزنامه ها (محلی و سراسری) و دنبال کردن اخبار از دست داده و منبع اصلی خبر خود را شبکه های تلویزیونی داخلی و خارجی قرار می دهند که در هر دو صورت رسانه های مکتوب را از سبد خرید روزانه خانواده ها خارج می کند.
تغییر رفرنس خبری در استان ها، همانگونه که اشاره شد منجر به بی توجهی شهروندان به وضعیت شهر خود شده و شهر در رکود و سکون خبری فرو می رود.


ادامه دارد ...

 

فرهنگسرای رسانه هم به تاریخ می پیوندد

 

فرهنگسرای رسانه هم به تاریخ می پیوندد

شهرداری اصفهان در زمینه فعالیت های رسانه ای، سنگین باخت

 

چند سال پیش وقتی شهرداری به حوزه مطبوعات اصفهان وارد شد، خیلی ها ذوق زده شدند و ارشاد هم از خوشحالی اینکه کمک خرج پیدا کرده سر از پا نمی شناخت. روزنامه اصفهان زیبا با حضور اصغر آذربایجانی به عنوان سردبیر این روزنامه بسیار قدرتمند شروع به فعالیت کرد. گرچه عمده وظیفه این روزنامه حمایت خبری از شهرداری اصفهان بود اما گزارش ها و انتقادهای بسیار سازنده ای نیز تهیه می شد که جنبه حرفه ای به این روزنامه می داد.

خبرنگاران و عکاسان این روزنامه بسیار کم حاشیه بودند گرچه همیشه سکوت در جلسات و کنفرانس های مطبوعاتی، عدم حاشیه را به دنبال دارد اما در هر صورت این روزنامه چند سالی با قوت به کار خود ادامه داد تا اینکه یک سال گذشته با تغییر سرپرستی، این روزنامه به روزهای افول خود نزدیک شد و از آن زمان تا امروز که تحریریه اش خالی از خبرنگاران حرفه ای و مطالبش بی محتوا و اینترنتی شد ...

 

 

ادامه نوشته