بادانش اما بی تجربه
خبرنگاران با دانش بی تجربه
کلاس ها که تمام شد. گفتند بروید و 20 تا خبر بیاورید تا کارت خبرنگاری بهتان بدهیم و این سرآغاز فارغ التحصیلی تعدادی خبرنگار با دانش بی تجربه بود.
من هم جزوشان بودم. آدمی که بالاترین نمره قبولی دوره اش را داشت. هاج و واج مانده بودم. هیچ تجربه ی عملی وجود نداشت. توانایی ریسک به دست آوردن تجربه های تکی بدون هیچ پشتوانه ای را هم نداشتم برای همین بین آموختن اصول خبرنویسی تا ورود به سیستم خبری، وقفه ای 1 ساله افتاد.
همه اینها را گفتم که بگویم، زرنگ ترین و باهوش ترین افراد، حتی اگر دانش
بالایی داشته باشن، با تکیه به دانش نمی توانند دست به کارهای عملی بزنند.
استارت کار عملی در خبرنگاری پشتوانه می خواهد، یا بهتر است بگویم یک
بزرگتر می خواهد.(نه که از روی دست بزرگتر کپی کنیم، بلکه تجربه کسب کنیم)
داستان باشگاه خبرنگاری و من، داستان کلاس های خبرنگاری ارشاد یا دانشگاه
علمی و کاربردی اصفهان است. دو مرکزی که فارغ التحصیلانشان را بی هیچ
تجربه عملی وارد حوزه خبرنگاری می کنند. ( البته منهای افراد شاغل این
حوزه که برای افزایش دانش به این دو مرکز مراجعه می کنند)
تعداد
انگشت
شماری از این افراد به وسیله آشنایی با افراد فعال در این رشته وارد
عرصه کار می شوند و خودشان را یک شبه، خبرنگاران پرتوان و زحمت کشی می
بینند. البته بی انصافی نمی کنم زیرا بعضی هایشان خیلی زود می فهمند که
زمان تاختن نیست بلکه زمان تجربه اندوزی است اما بعضی های دیگرشان هم
جسارت و گستاخی پیشه می کنند و خیال می کنند تجربه همان دانشی است که سر
امتحانات دانشگاه به تقلب کسب کرده اند برای همین به ناز و عشوه و یا با
ریش و یقه های بسته!! در هر پنجره ای سر می کشند ... خدا عاقبتشان را به
خیر کند.
عده ی باقی مانده هم هاج و واج می مانند و در انتها لعنت به بختشان می فرستند و لعنت به آن همه پول که خرج تحصیل این رشته کرده اند./ ادامه دارد
پ.ن:
یادمان باشد دانش و تجربه دو مقوله مهم که در عین پیوستگی از یکدیگر جدا هستند و غرور اتفاق بدی است که میان این دو فرسنگ ها جدایی می اندازد.
SAVE 33 POL