آخرین ها (9)

 


الف ی م ن الف


سایت خبری ایمنا ،همانی که عده ای می گویند بهشان مجوز نمی دهند و عده ای هم می گویند مجوزش در راه است و عده ای دیگر می گویند اصلا مجوز دارد! مشکلات اما آینده جالبی دارد ...

مشکلاتش را بارها در این وبلاگ گفته ام. در واقع انقدر گفته ام که خیلی ها تحسینم کرده اند و خیلی های دیگر دعوایم کرده اند و گفته اند دست از سر این شهرداری و ایمنا بردار !!!  اما چرا گفتم و چرا نوشتم، برای خودم بسیار واضح و روشن است گرچه می دانم برای خیلی ها به زعم ذهن های بیمار و لجن گرفته شان از بدو تولد دشمن شهرداری بوده ام و یا اینکه حسودیم می شود و یا خصومت شخصی است ...

گرچه شهرداری را در قتل زنجیره ای روزنامه های استانی و بعضا ویژه نامه های روزنامه های سراسری، متهم ردیف اول می دانم و این به تمامی افراد مطبوعاتی در این شهر اثبات شده است، اما  درست یا نادرست به سایت خبری ایمنا امید دارم و حسابش را از شهرداری جدا می دانم. چون از جنس خبر است حتی اگر رنگ و بوی شهرداری داشته باشد. دوستان حرفه ای زیادی دارم که سر زدنم به ایمنا و نقد آن را بیهوده و وقت تلف کردن می دانند، اما من می گویم ایمنا توانایی تبدیل به یکی از بهترین های شهر را دارد چون یک فاکتور مهم دارد ... در سال های اخیر سایت های زیادی آمدند که می خواستند رویکردشان فقط محلی باشد اما خیلی زود از صحنه بیرون رفتند. تنها به یک علت. پول !!

وقتی دیدند دخل و خرجشان به هم نمی خورد کار را تعطیل کردند و رفتند. حالا این ایمنا امده است. مهم نیست رییسش که بوده و که هست، مهم پیشرفتی است که در کمیت اخبار و سوژه ها داشته است. من به همین پیشرفت امیدوارم. زیرا خوش خیالم به آینده، زمانی که کیفیت در این اخبار رخنه کند، ببینید چه می شود ... پول هم که دارند، شاید روزی بهشت نسل بعدی روزنامه نگاران اصفهانی باشد.

ایمنا مشکلات زیادی دارد زیرا از راه اندازی اش زمان زیادی نمی گذرد و یکسری از مشکلاتش هم پایه ای و سخت افزاری است، مثله طراحی سایتش که از نظر خیلی ها بدترین طراحی و برنامه نویسی ممکنه را دارد،اما خوب مشکلات نرم افزاری اش هم زیاد است آنقدر که حتی برخی افرادش تیتر نویسی هم بلد نیستند، چه برسد به لید و متن اما خوب همین ها خودشان را کلی آدم حرفه ای می دانند و با خودشان خوشحالی می کنند. تازه یک جاهایی حتی قانون نوشتن در یک خبرگزاری را هم بلد نیستند اما می توانم به جرئت بگویم درصد بالایی از روزنامه ها از این سایت خبری، اخبارشان را برمی دارند و منتشر می کنند. یک محتوای ضعیف که دارای سوژه های خوبی است !!

القصه آنکه سایت خبری ایمنا شاید یک روز یکی از بهترین سایت های خبری محلی شود. همان روز که شهرداری با پول، دهن تمام روزنامه ها و خبرگزاری ها و روزنامه نگاران و خبرنگاران حرفه ای را گل گرفته باشد ... اما در کل من امیدوارم. باور کنید که به آینده این سایت امیدوارم ...


پ.ن: به یکسری بدهکارم و از یک سری طلبکار. می خواهم حسابم را صاف کنم. شاید ما هم رفتنی شدیم ... ( چرا گریه می کنی؟ مگه گفتم می خوام برم بمیرم ؟)

پ.ن: یکی آمده بود و برای مطلب شهرداری خوب است کامنت گذاشته بود که چه چیزی بهت دادند که اینجوری داری پاچه خواری می کنی!؟! ( این را اینجا نوشتم که نگن کامنت ها را سانسور می کنی وگرنه کل حرفش از شدت چرت بودن ارزش جواب ندارد !!)



آخرین ها (10)


 

شهرداری خوب است


 

 شهرداری عزیز دل ما است، زیرا خیلی فعالیت های شهری شهرداری را که بی نگاهِ کار نگاه می کنم، به این نتیجه می رسم که شهرداری خیلی خوب است. می خواهم حتی مثال هم بزنم. مثالش هم ساماندهی پارک ناژوان است و همینطور اتوبان ها و بلیط های الکترونیکی اتوبوس ها ... !!!

ما هم که ارث پدری مان را از شهرداری نمی خواهیم، همه حرفمان این است، شما که این همه پول خرج می کنید کمی در کارهایتان دقت کنید و بعد دقت، به میراث باستانی هم اهمیت دهید . این روزها می گذرند و شما می مانید و عملکردتان. به به و چه چه ها می رود و شما می مانید و نسلی که از شما میراثی را می خواهند که به آنها بی توجه بودید ... نسلی که اما و اگر را نمی فهمند ... نسلی که شاید علاقه مند تر از ما به آثار تاریخی باشند، نسلی پرشور تر از ما، همان ها که سر به تسلیم روزمرگی ها فرو نمی آورند و نمی توان سرکوبشان کرد و روزنامه هایشان را دزدید ...

منظورم، تنها شما نیستید آقای شهردار، منظورم سیستم حاکم بر تفکرات شما و بالاتری ها است. همان ها که پشت درهای بسته تصمیم به مرگ ذهن نسل ما گرفته اند. همان ها که کتاب های درسی پاکمان را به مسلخ می برند و سر می برندشان. همان ها که در قالب خودمان، در روحمان سم می ریزند و ما با ذهن های کف کرده روی کتاب هایمان ولو می شویم و بعد با کبریت استغفار آتشمان می زنند ...

آقای شهردار، من شما را تحسین می کنم به خاطر تمام شجاعت هایی که در مدیریت داشتید، زیرا که رنج های مدیریت را در مادر و پدرم دیده ام. من شما را تحسین می کنم اما از من به نمایندگی یک نسل، بشنوید که ما پیشرفت و سربلندی را در کنار افتخاراتمان به تاریخ می خواهیم ...

آقای شهردار، من شما را دوست دارم چون یک مدیر واقعی هستید، چون تحصیل کرده اید و می فهمید ... یعنی نشان داده اید که می فهمید. شما را دوست دارم چون شما را در شب در حالی که تنها در کنار پروژه ها قدم می زنید دیده ام ... دغدغه هایتان را حس کرده ام ...

آقای شهردار کمی بیشتر به اطرافتان نگاه کنید، اصفهان شهر زیبایی است. یعنی شما آنرا زیبا کرده اید. خیلی زیبا ... اما یادتان نرود که دقت و توجه به میراث باستانی شما را تبدیل به یک انسان ماندگار در حافظه تاریخی اصفهان می کند و بالعکس، ظل السلطانی دیگر ... 


 

پ.ن: فتیله می‌سوخت و می‌شنید / آیین ِ چراغ خاموشی نیست ...