وبلاگ نویسی
آسمانِ آبی وبلاگ
وبلاگ نویسی دنیای عجیبی دارد. خیلی ها، اولش که می آیند فکر می کنند باید از خاطرات و روزمرگی هایشان حتما بنویسند. بعضی های دیگر هم، گمان می کنند باید افشاگری کنند. خودشان را و رازهایشان را و دیگران را و رازهایشان را. بعضی ها هم نه، برای مخاطب خاص می نویسند. عده ای دیگر در هر شاخه ای که تحصیل کرده باشند و یا مورد علاقه شان باشد، تازه ترین ها را آپ دِیت می کنند. برخی هم عاشقانه هایشان را، عده ای غصه هایشان را و خلاصه هرکسی با موضوع خاصی وبلاگ نویسی اش را آغاز می کند.
بسیاری از همین آدما، در طول زمان، شوقشان کمتر می شود. راه و رسم نوشتن هایشان تغییر می کند و کیفیت و کمیت مطالبشان تغییر می کند. تغییرات اساسی و پناه می برند به شبکه های اجتماعی دیگر. همان جایی که می توانند فیلم های جالب و عکس های زیبایی را در کنار نوشته هایشان منتشر کنند و یا اینکه کمتر از یک هفته 5 هزار دوست را مشترک پِیج هایشان کنند و یا سراغ فید خوان ها و کامنت ها و لایک زدن ها و لایک خورها می روند.
برای همین است که می گویم وبلاگ نویسی دنیای عجیبی دارد و آنکه در وانفسای گودر و توییتر و فیس بوک، همچنان وبلاگ می نویسد و به وبلاگش پایدار است، باز هم داستان عجیبی دارد.
خلاصه، این را برای آنهایی می گویم که درگودر اِسکُرول، در توییتر، توییت و در فیس بوک اِستَتوس هایشان را شِر می کنند، هرجای نِت که برویم، آسمان وبلاگ نویسی رنگ دیگری دارد.
پ.ن: آسمان وبلاگتان، همیشه آبی بماند.